parham·۲ ساعت پیشهدیه طلا ثبت نام در داریک با کد دعوت 828106کد دعوت داریک برای گرفتن هدیه ثبت ناماستفاده از کد دعوت 828106 در پلتفرم داریک، به کاربران جدید این امکان را می‌دهد که پس از تکمیل فرآیند ث…
دکتر رضا قویدل·۸ روز پیشآن شب برفی، در جاده فهمیدم رانندگی چطور مثل زندگی استزمستان ۹۵ بود. از شیفت بیمارستان برمی‌گشتم و جاده‌ی برفیِ جنگل گلستان زیر چرخ‌هایم ناله می‌کرد. هوا ساکت بود، برف نرم می‌بارید و صدای موتور…
بابک اشکانیان·۳ ساعت پیشما درونگراهاما درون گراها در هیاهوی جهان ایستاده ایم اما نه درون آن صدایمان را کمتر می شنوند، اما این به معنای سکوت نیست؛ سکوت ما انتخابی است، نه کمبود…
Content Creator·۱۰ روز پیشآموزش دانلود استوری و هایلایت اینستاگرام-بدون لاگیندانلود استوری و هایلایت اینستاگرام، راهی برای حفظ محتوا و امکان مشاهده آن بدون نیاز به اینترنت است. این کار بدون لاگین کردن هم قابل انجام ا…
محمدعلی میلانی صدر·۳ ساعت پیشروزمرگی بد نیست، اگر ۱۲ شب بیدار باشی!ساعت ۱۲ شب که می‌شود تازه یادم می‌افتد که قرار بود دنیا را بگیرم، تازه یادم می‌افتد که روز را چطور می‌توانستم بهتر مدیریت کنم! ساعت ۱۲ شب ک…
parsax x·۳ ساعت پیش🕯فصلِ گم‌شدنِ آرامگاهی آدم یه چیزی رو می‌بینه، نه با چشم، با دل. یه حضور بی‌نام، یه نیمه‌گمشده، که از کنارش رد می‌شی، ولی یه چیزی توی تو جا می‌ذا…
نویسنده·۳ ساعت پیشبهترین برندهای ساعت مچی مردانه با ارزش خرید بالادر دنیای ساعت‌های مردانه، انتخاب مدلی که از نظر طراحی و قابلیت‌های فنی منحصربه‌فرد باشد، به‌هیچ‌عنوان کار ساده‌ای نیست. از این رو، آشنایی…
نویسنده·۳ ساعت پیشراهنمای جامع خرید تجهیزات دندانپزشکی در مشهد؛ از انتخاب برند تا تضمین اصالت کالاراهنمای جامع خرید تجهیزات دندانپزشکی در مشهد؛ معرفی برندهای معتبر، نکات تخصصی انتخاب اتوکلاو، یونیت، مواد ترمیمی و نحوه دریافت مشاوره رایگا…
نویسنده جوان با ذهنی کهنه·۴ ساعت پیشپنجره های بسته....---خانه‌ای بدون صدااز مردی در بازار شنیده بود که حاکم فرمان تازه‌ای داده است:هیچ زن و دختری بی‌لچک حق رفتن به مکتب ندارد.سینه‌اش داغ شد. خش…
Mim. Modares·۴ ساعت پیشدر مسیری به هیچ‌کجا_قسمت سومباد شب در میان شیارهای بی‌پایان جاده می‌پیچید. آسمان، بی‌رحمانه سنگین و خفه، چون پتوی خاکستر بر جهان افتاده بود. شورلت SS قرمز خونی چون زخم…
ali.heccam·۴ ساعت پیشعجلهای که نسیم داشتنسیمِ عجولِ امروز عصر، اصرار داشت تا برگ‌های توتِ جلوی کافه‌ی آقای قهوه را بچیند. به میوه‌ها نرسیده بود؛ آن موقع خودش را کجا و با چه وسیله…
