مهموم·۱۷ دقیقه پیشزمین و آسمان#ورقة بسماللهالرحمنالرحیمورقهای از یک دفتر بزرگ...اربابم مستاصل به زمین خیره شده بود. گوشهای از حیاط نشسته و زانوی غم بغل گرفته بود. آ…
میخک سفید·۱ ساعت پیشسرودی برای موج پارت دهمدنیا کم کم برایم شکل نور گرفت و پیش چشمانم روشن شد، سرم سنگین بود و نمیتوانستنم تکانش دهم کم کم اطرافم برایم واضح تر شد، تویی اتاق خودم بو…
Goli·۱ روز پیشاعتراف به آنچه که هستبلاتکلیفم. نمیخوام از حال و اوضاعم بنویسم، هنوز اونقدر قوی نشدم که شکستمو جار بزنم یا حال بدمو توصیف کنم. میخوام بمونه.. بمونه برای روزی که…
Void viper·۱ روز پیشاحترام از یاد رفته !مردی که به زنان احترام میگذارد، کسی است که پیوسته با زنان با وقار، ادب و ملاحظه رفتار میکند و ارزش ذاتی و فردیت آنها را به رسمیت میشناسد…
m_20319826·۱ روز پیشدر آغوش پلاک در سایه شعرراضیه اخلاقی راد.:---📘 عنوان: درآغوش پلاک درسایه شعرابرها پایین آمده بودند، انگار آسمان میخواست راز دلش را به زمین اعتراف کند. لیلا، با…
♡نوشتن نوعی دوست داشتن است.♡·۲ روز پیشسه شبانهروز در خانه مادربزرگ...بنام خدا... سلام به همگی امیدوارم که حاالتون خوب باشه...😍خب یه بند خدایی بهم پیام داده توی ایتا گفته میگم نیلوفر چرا آتش بس…
Dast Andazدرقلم من؛ اسلحه من·۲ روز پیشتنها دلیل زنده بودن یک جنگجو جنگیدن است و تنها دلیل جنگیدن او پیروزیایرانی امروز چارهای ندارد جز آنکه مانند موساشی سامورایی دیوانه اصول جنگاوری را بیاموزد و تا چیره شدن بر تمام حریفانش، یکنفس بجنگد
Mahdiye_jaberpoor·۳ روز پیشیک ماجرای خیلی خیلی خیلی سیاهنمایشنامه یک ماجرای خیلی خیلی خیلی سیاه نوشته مارتین مکدونا هم یکی از کتاب هایی بود که در زمان بی اینترنتیِ جنگ خواندم. در موقعیتی که خود…
🌱🌱🌱·۳ روز پیشرفت به سوی یار...همیشه پیرهن آستين بلند سورمه ای میپوشید... البته اکثر وقتا توی خونه به جز خواب، شلوار بیرونی اش رو به تن داشت، انگار آماده رفتن یا منتظر م…